ارسلان ما را به یه ماشین فروخت
.: گل پسرا قند عسلا تا این لحظه ، 2 سال و 3 ماه و 6 روز سن دارد :. باز هم توی همون مهمونی (عید اول مادربزرگ بابا توی خونه عمو) ارسلان چنان یخش باز شده بود که نمی خواست بیاد. همه حاضر شدیم و خداحافظی کردیم اما ارسلان لباس نمی پوشید و نمیامد. ارسلان ماشین بزرگ فربد را صاحب شده بود و هرچی فربد دستش را دراز می کرد و با اشاره می گفت بده ارسلان بهش حتی نگاه نمی کرد . یکمی هم با ارشیا کشمکش داشتن و خلاصه دو تایی بازی کردن و فربد هم که خوابالو بود حوصله نداشت بی خیال ماشینش شد. اما بازم یه وقتهایی که ارشیا و ارسلان کشمکش داشتن باز هم می رفت جلو و با دستهای دراز و اشاره کنان می گفت ماشینم را بدین ولی تا بچه ها به تفاهم می رسیدن فرب...